سرتیتر صفحه جدید
چگونه صبر کنم از تو؟ این نه آسان استصبوری از دل و از جان، خلاف امکان است
گزیدهای ز چه دوری ز دوستدارانت
که این فراق نه در صبر دوستداران است
در انتظار تو ایام سخت میگذرد
چه کردهایم که این انتظار تاوان است؟
چو خواب زلف سياه تو ديدهام هر شب
عجیب نیست که خوابم چنین پریشان است
من از حكايت روز نخست دانستم
كه قصهی دل و مهر تو را نه پايان است
چه حاجت است به گفتن حدیث عشقت را
که رنگ چهرهی من گوید آنچه پنهان است
مرا مران ز در خانهات که این درگاه
یگانه خانهی امّید مستمندان است
کسی که درد تو دارد دوا نمیخواهد
هزار شکر که این درد عین درمان است